آهو آمد سوی تو آرام شد، پس می شوددر حریمت هر که بی کس می رود کس می شودیک عبای آبی و عمامه ای از جنس نورآسمان از دست این گنبد ملبّس می شودخوب ها از چشمشان "می" می چکد اما چراقسمت چشمان من انگور نارس می شود؟تو دلیل اعتبار گنبد و نقّاره ایآهن و سنگ از وجود تو مقدّس می شوددل اگر تاریک باشد در حریمت چون کلاغزود در بین کبوتر ها مشخّص می شودپنجره فولاد، سقّاخانه و گنبد طلاهر که در صحن است محو این مثلّث می شود+پناهم بده..,دوری,افتاده,کارم ...ادامه مطلب