من همین مصطفایی رو که الان هست می خواستم، نه مصطفای ترسو که از ترس جونش کارشو ول کنه. اندازه دوس داشتنم به قدریه که الان اگه قدرت داشته باشم بچهام رو پس بگیرم، میگیرم. ولی با همه علاقه ای که بهش داشتم، مرد بودنشو دوست داشتم. محکم بودنش رو دوست داشتم. هدفشو دوست داشتم… ادامه مطلب,نوشته,کتاب,مادر,مصطفی ...ادامه مطلب
قدیما تبلیغات واسه معرفی محصولات بود الان برای ایجاد نیاز و رفع همون نیاز!ینی انداختن محصول خودشون به ما!پس نباید تعجب کنیم که اینروزا با سرشماریِ حضوری تعداد بازاریاب هایی که میومدن درخونه ها بیشتر شده!یا مثلا فکرکردی به اینکه چرا تغریبا همه ی خمیردندونها باید آخر مسواک زدن دهنت رو بسوزونن و حس تازگی رو بهت بدن؟ آره احتمالا اگر ندن دیگه ازون خمیردندون استفاده نمیکنی! در عین حال همه میدونیم که اون حس سوزش و خنکی به تمیز کردن دندون ربطی نداره بلکه یک حقه تبلیغاتی و روانشناسانس!درواقع "این فقط تمایل ماست" . یا استفاده تولیدکننده ها از یک سری مواد شیمیایی توی شوینده ها (حتی خمیردندون ها!) که باعث کف کردن میشه ، چون احتمالا پودر لباسشویی یا خمیردندونی که کف نکنه رو هم نمیخریم!یا مثلا شامپوهای پرژک خودمون!!! که توی تبلیغات نقل قول میکنه از پزشکی که اون شامپو رو بهش پیشنهاد داده ! به شما پزشکی نگفته که این خوبه ، اما چیزی که منتقل میشه اینه که پزشک اینو تایید کرده! و واقعا هم تاثیر خودش رو روی تایید ذهنی برند و فروش شرکت داره .....هرروز از رسانه های مختلف حجم عظیم این تبلیغات دور و برمون هس, ...ادامه مطلب