توکل به خدا:)

متن مرتبط با «بروآنجا» در سایت توکل به خدا:) نوشته شده است

بروآنجا که ترا منتظرند

  • خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری هست به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟ آه ای واژه شوم خو نکرده ست دلم با تو هنوز من پس از این همه سال چشم دارم د,بروآنجا,منتظرند ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها